درطی دوسال اخیر خبر های از فعالیتهای رو به رشد شرکتهای هرمی در فضای دانشگاه به گوش می رسد که در ترفند جدید خود دانشجویان و فضای صمیمانه و دوستانه دانشگاه را هدف سو استفاده های اقتصادی خود قرارداده و با وسوسه کردن دانشجویان بذر نفاق وبد بینی را در فضایی که بناست علمی و سازنده باشد پراکنده اند .
در یک سال اخیر آنچه که مورد تاکیدات مقام معظم رهبری است بصیرت و شناخت فتنه ها وشناخت ابزارهای جنگ نرم است . مهاجمانی که در اشکال متفاوتی ودر حوزه های مختلف هجمه هایی را بر پیکره این نظام وارد ساخته و از هیچ تلاشی در ضربه زدن به بنیان های اساسی این نظام مضایقه نمی کنند . قالب جدید این جنگ از ایجاد شبکه های ماهواره ای فارسی زبان(که خانه و خانواده را که ستون جامعه می باشد را مورد هدف قرار داده) گرفته تا نفوذ شرکتهای هرمی ای که هر روز شاهد سرایت این طاعون اقتصادی در لایه های مختلف جامعه هستیم می باشد .
در دوسال اخیر خبر های از فعالیتهای رو به رشد شرکتهای هرمی در فضای دانشگاه به گوش می رسد که در ترفند جدید خود دانشجویان و فضای صمیمانه و دوستانه دانشگاه را هدف سو استفاده های اقتصادی خود قرارداده و با وسوسه کردن دانشجویان بذر نفاق وبد بینی را در فضایی که بناست علمی و سازنده باشد پراکنده اند .
نشستهای دوستی ای که باید فضا ی علمی وپژوهشی بهانه برای جمع شدن باشد تبدیل به گعده های چند روزه ای شده است که گاهی در فضاهای نه چندان شایسته ای حس مشتر ک اقتصادی و بهره بردن از انسانها و رفاقتها برای رسیدن به سود اقتصادی را در جان مایه دانشجویان قرار می دهد .
"تقاضای کمک محض رضای خدا" عنوان یکی از نامه های الکترونیکی است که یکی از مخاطبان سایت شهید آوینی برای ما ارسال کرده است این دانشجوی دانشگاه تهران در طی نامه ای که در ذیل خواهید خواند نحوه گرفتار شدن خود در دام یکی از شرکتهای هرمی را بیان کرده و در حال حاضر به دلیل تنگنایی که ناخود آگاه برایش ایجاد شده است یکی از راه های چاره را نوشتن این نامه دیده است .
متن این نامه چنان بی غل وغش نوشته شده بود که دوست نداشتیم با دست کاری آن از خالصانه بودن این نامه کم کنیم ولی بعضی از قسمتهایی که اسم اماکن یا اشخاص آمده بود را حذف کرده و بعضی از جاهایی که غلط املایی داشته را اصلاح نمودیم .
به نام خدا - اینجانب ایمان - س - دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه تهران می باشم یک روز یکی از دوستان دوره کارشناسی مرا برای انجام کار پروژه ای برای مرکز آمار ایران دعوت کرد و من هم چون که اوضاع مالی درستی نداشتم و دوست داشتم کار کنم پیشنهاد دوستم را پذیرفتم دوستم از من خواست که مقداری لباس با لوازم شخصی را با خودم ببرم چون کار آموزشیه و نیاز به 3 روز وقت برای آموزش داره از من خواست این مدت وقت برای او بگذارم پس از قرار ملاقات در تهران از من خواست که بروم یکی از ایستگاههای متروی تهران و گفت که خودم میایم دنبالت بعد از اینکه رفتم به محل مذکور به دوستم زنگ زدم و او سریع به دنبال من آمد و از من خواست که با او به محل کارشون بروم و در مسیر راه هرچه از او سوال می کردم که کارت چیه او از گفتن جواب امتناع می کرد و با حرف زدن نمی گذاشت که من راجع به کار او مطلع شوم ولی متاسفانه چون که دروغ داده بود و من هیچ اطلاع قبلی نداشتم سر از یک دفتر که محل انجام فعالیت های شرکت های هرمی بود در آوردم وبعد از معرفی کار من قصد ترک انجا را داشتم ولی آنها 3 روز مرا در انجا باترفند نگهداشته و بعد از معرفی کارشون و صحبت با افراد اونجا و با اعمال عوام فریبانه که تو فقیری و ما می خواهیم تو را خوشبخت کنیم و از این جور حرفا مرا وادار به انجام این کار کردند و به من گفتند برای ورود به این سیستم نیاز به هشت ونیم میلیون پول می باشد و من بعد از شنیدن این حرف تعجب کردم و زیر بار نرفتم و گفتم که دارایی های پدر من این مقدار پول نیست چون که پدر من یک کارگر معمولی است ولی آنها گفتند که تیم برای شما راهکار می گذاره و گفتند که ما هم می فهمیدیم که تو پول نداری و تمام بچه هایی که اینجا هستن نیز مثل تو پول نداشتند بااعمال روانشناسی مرا مجبور کردند که به چند نفر از دوستان و آشنایانم زنگ بزنم و پول مورد نظر را جمع کنم و به خیال انها اینها این پول را به من دادند در واقع به خودشان لطف کردن چون که قراره من یه زمانی پولدار شوم و چند برابر به آنها برگردانم بعد از جمع اوری پول آن را به آنها دادم و در سابت کمپانی که به کوئست اینتر نشنال معروف است با ای کاردهایی که با پول برای من گرفته بودند من را در این سایت ثبت نام کردند و یک کد مرکز درامدی را در سایت برای من درست کردند و بعد از اتمام کار از من خواستند که اگر بخواهی به درآمد های میلیونی برسی باید با ترفندها و دروغ هایی که ما به تو یاد می دهیم از دوستانت دعوت کنی و عضو زیر مجموعه ی خودت کنی و چون که من از همون اول با این کار موافق نبودم و یک جوری مجبور به این کار شده بودم و اینکه بسیار هم پشیمون بودم و نمی خواستم دوستان خودم را مثل خودم بدبخت کنم شبانه از انجا فرار کردم چون که به صورت عادی نمی گذاشتند من از اونجا چون می گفتند باید قلمروی سکوتت حفظ بشه و بعد از اینکه از اونجا فرار کردم به انها زنگ زدم که پول منا پس بدن چون که پول از مردم بود ولی انها می گفتند امکان پذیر نیست و تو برای اینکه به پولت برسی باید برای خودت زیر مجموعه تشکیل بدی ول چون که من قبلا هیچ اطلاعی از این شرکت ها نداشتم و بعد از فرار کردنم تازه متوجه شدم که کار اینها غیر قانونی است از انجام این کار امتناع کردم ولی متاسفانه مقداری بدهی به دوستانم دارم که بایسته به آنها بدهم و اینکه پدر من کارگر است و هیچ گونه توان مالی نداره از شما عاجزانه تقاضا دارم هر کمکی که از دستتون بر می اید برایم انجام دهید و نزارین که شرمنده روی دوستانم شم به محض رضای خدا واقا امام زمان کمکم کنید چون که دارم روانی میشم به خاطر این کاراشتباهی که انجام دادم کارم به جایی کشیده از نظر روانی که که چند دفعه می خواستم دست به خودکشی بزنم . شما را به خدا کمکم کنید هر مقدار می توانید کمکم کنید قرض مردمه و می بایستی به زودی بپردازم بخدا بد جوری دارم خرد میشم.