ای خدای کربلا! ما را روز به روز با این حقیقت کربلایی که مقربانت را جام بلا بیشتر می دهد آشناتر کن.
ای خدای عاشورا! داغ فرزندان حسین را و مصیبت شیعه را به ظهور حضرت منتقم تسلی ببخش .
ای خدای حسین! آستان حسین تو بر پابرهنگان وگمنامان و از قلم افتادگان ومهر باطل خوردگان، گشاده تر است؛ ما را از این آستان کرامت محروم مکن.
ای خدای شام غریبان! غریبی وبی کسی تقدیر اهل وعیال توست؛ ما را تب غربت و تاب و توان قرابت عنایت کن.
ای خدای مسلم بن عقیل! وقتی معشوق هست، هیچ عاشقی تنها نیست، حتی اگر همه عالم، کوفه شود، همه درها بسته گردد و همه دست ها آلوده به خدعه.
ای خدای زهیر! وقتی شمیم ولایت در اطراف خیمه دلمان وزیدن می گیرد، روح پرهیز و گریز و ستیز را از ما بستان و روح عشق وتسلیم و رضا عنایتمان کن!
ای خدای حر! هر روز عاشوراست و هر زمین ،کربلا و انسان، هر لحظه در معرض آزمایش و فتنه و بلا. روسفیدمان کن!
ای خدای اشک! اشک عزای حسین، آب حیات تشیع است. میان شیعه وگریه فاصله مینداز!
ای خدای فرات، عطش دیدار عنایت کن!
ای خدای حضرت منتقم! از نشتر عاشورا بر زخم سقیفه همچنان خون تازه می جهد و این زخم کهنه جز به دست قدسی مهدی مرهم نمی پذیرد .عجل علی ظهوره!»(۱).
ای خدای حسین! ای خدای آن روز گرم کربلا که در آن فرزند دختر رسولت دست به نیایش بلندکرد!
ای خدای لحظه هایی که اسب ها از خشم ، سم برخاک گرم می ساییدند و در برابر آن که از همه بیشتر دوستش داشتی، زبانه های آتش بودند!
ای تنها تکیه گاه حسین(ع) آنگاه که زمین برای قتل او از آسمان چشم پوشی کرد و آنگاه که مردم زمین به مرتبه ای از پلیدی رسیدند که هیچ زلالی و پاکی را یارای تحمل نداشتند!
ندای جگر گوشه پیامبرت را بر یاد برگ برگ تاریخ ثبت ، وآن واژگان پاک کربلا را که از زبانش جاری بود، در روح ما زمزمه کن!
انگار پس از صدها سال، صدای اوست که از آن غربت جانکاه، دیوارهای زمان را شکافته است و در گوش زمانه متمدن تکرار می شود.
مناجات اوست که سرمشق تمام مناجات هاست.
سیدالشهدا همیشه زنده است و زمزمه های صبح کربلای او، به تازگی همان لحظه های اول، باقی است؛ آنگاه که دست به سوی آسمان بلند کرد و این چنین زبان به نیایش گشود:
«خداوندا! ای کسی که در هر اندوهی تکیه گاه منی ودر هر سختی امید منی!
توآن بسیار مورد اعتمادی که در هر پیشامدی تو را نزد خود می یابم.
چه غم هایی که جگر سوز بود و راه حل ها را به بن بست می رساند، دوست را خوار و دشمن را جسور می کرد، [آنها را ]نزد تو آوردم و در پیشگاه تو از آنها شکوه کردم. در میان همه، تنها اشتیاق من تو بودی وهیچ کس نبود.پس گشایشی فرستادی وهرغمی را برطرف کردی.
پرودرگارا! تو ولی نعمت منی. تویی که از هر خوبی برخوردار هستی وهیچ امیدی نیست ؛ مگر اینکه به سوی تو باشد»(۲).
پروردگارا، ای خدای حسین(ع)
ای خدای آن صبح گرم عاشورا که در آن فرزند پیامبر این چنین گفت،آن کن که درحساس ترین لحظه ها این چنین حسینی باشیم!
ای کاش که شوق ما به تو، از هر مسیری جز تو بازداردمان…. و در هر لحظه ای؛ سخت یا آسان، ما را به سوی تو سوق دهد!
سمت توشاید کربلای گرمی باشد که رضایتت درآن است.سوی تو شاید سفری است که هرچه را دوست می داریم با خود همراه کنیم و به فنا در راه تو بیاوریم.
هرچند ما آن قهرمان مبارزه در راهت نیستیم، اما هر انسانی در راه تو کربلا وماجرایی خواهد داشت. حبیبا، پس به ما بیاموز…!
پروردگارا!چگونه باشیم که در آستانه سختی ها چون قهرمان کربلا به تو پناه ببریم!
ای خدای گشایش ها وغم ها! چگونه چتر حمایت تو را بر صحرای بی کسی مان گسترده ببینیم!
پروردگارا، ای خدای حسین(ع) ما در شهر شلوغ روزهای زندگی، دنبال دریچه های سبزی هستیم که از آنها نسیم روح افزای تو بردل ها مان بوزد وهیچ پنجره ای نیافتیم که به سوی بهشت تو گشوده باشد مگر حب ذی القربی.
خداوندا! یاد و راه حسین(ع) تنها گنجی است که در دست داریم، ما را برراه او استوار بدار!
پی نوشت :
۱٫ سید مهدی شجاعی ،مناجات،صص ۴۳-۴۶٫
۲٫محمد حسین اعتمادی موسوی،لمعه من بلاغه الحسین،مناجات امام حسین(ع) درصبح عاشورا،ص۱۰۲٫